جدول جو
جدول جو

معنی لکه گیر - جستجوی لغت در جدول جو

لکه گیر
آنکه لکۀ چیزی را پاک کند
تصویری از لکه گیر
تصویر لکه گیر
فرهنگ فارسی عمید
لکه گیر
آنکه لکه های پارچه و لباس و غیره را پاک کند، آنکه قسمتهای ریخته گچ و غیره را از دیوار یا سقفی اصلاح کند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لکه گیری
تصویر لکه گیری
پاک کردن لکه های لباس یا چیز دیگر، اصلاح و ترمیم قسمت های ریخته شدۀ گچ دیوار یا سقف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لکه گیری
تصویر لکه گیری
قسمتهای ریخته گچ و مانند آن از دیواری و سقفی را اصلاح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پاک کردن لکه های پارچه و لباس و غیره، اصلاح کردن قسمتهای ریخته گچ و غیره از دیوار و سقف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همه گیر
تصویر همه گیر
کلی، اپیدمیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چله گیر
تصویر چله گیر
انگشتانه ای از پوست که تیر اندازان انگشت ابهام در آن کنند زهگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حصه گیر
تصویر حصه گیر
بهره گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکته گیر
تصویر نکته گیر
ایرادگیر، اعتراض کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راه گیر
تصویر راه گیر
کسی که سر راه مردم را می گیرد، راه گیرنده، راهزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همه گیر
تصویر همه گیر
مرضی که در یک زمان بسیاری از مردم یک شهر را مبتلا سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاه گیر
تصویر گاه گیر
غافلگیر، اسبی که گاه گاه رم بکند، درد یا عارضه ای که ناگهان بروز کند، گاه گیر، گه گیر، گه گیری
فرهنگ فارسی عمید
گره دار باگره، چین دار پر چین: کمان ابرویش گر شد گره گیر کرشمه بر بدن میراند چون تیر. (نظامی)، مجعد پیچیده (زلف و مانند آن) : خنده جام می و زلف گره گیر نگار ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست. (حافظ)، گلو گیر: در دلم غصه ای گره گیر است چرخ تسکین آن دهد ک ندهد. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
دارای لکه داغ دار
فرهنگ لغت هوشیار
نواله گیر آنکه لقمه گیرد کسی که لقمه کند: از فطام خون غذااش شیر شد و فطام شیر لقمه گیر شد، (مثنوی نیک. 5: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لشکر گیر
تصویر لشکر گیر
کسی که لشکردشمن را مغلوب کند فاتح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسه میر
تصویر لسه میر
بیماریی است در کرم ابریشم که بزرگ شود وتندء وسیاه گردد و بمیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملک گیر
تصویر ملک گیر
تصرف کننده ملک، ملک گشای مملکت گیر کشور ستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکته گیر
تصویر نکته گیر
ایراد گیرنده معترض
فرهنگ لغت هوشیار
مرضی که اکثر افراد یک منطقه (یک شهر یا یک مملت و یا قسمتی از یک مملکت ویا قریه) را دریک زمان مبتلا کند همه گیری غالبا در اثر اشاعه امراض خطرناک مانند وبا حصبه تیفوس و طاعون اتفاق می افتد و مرگ و میر بسیار را موجب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه گیر
تصویر راه گیر
راه رو، مسافر، راهزن، قاطع طریق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاه گیر
تصویر گاه گیر
اسبی که گاه گاه رم می کند، غافل گیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گره گیر
تصویر گره گیر
مجعد، پرپیچ و تاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
دارای لکه، داغدار
لکه دار شدن: دارای لکه و داغ شدن، کنایه از متهم شدن، بدنام شدن
لکه دار کردن: ایجاد کردن لکه، کنایه از کسی را متهم و بدنام کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لکه دار
تصویر لکه دار
Smeared, Spotted, Spotty, Stained
دیکشنری فارسی به انگلیسی
zaplamany, plamisty, poplamiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
запачканный , пятнистый , запачканный
دیکشنری فارسی به روسی
забруднений , плямистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
besmeurd, gevlekt, bevlekt
دیکشنری فارسی به هلندی
दागदार , धब्बेदार , दागी
دیکشنری فارسی به هندی